در این جستار به پنج مانع فهم و مشکلگشایی فلسفه اسلامی اشاره خواهم کرد
یکی از جریانهای مهم فکری در تاریخ فرهنگی ما جریانی است که با عنوان فلسفه اسلامی شناخته میشود.
سنتی فکری که میتوان آن را از کندی و فارابی تا نقطه اوجهایی مثل ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا تا اندیشمندان مسلمان معاصر مثل علامه طباطبایی دنبال کرد.
فارغ از اینکه چه واژهای میتواند این سنت فکری را به بهترین نحو توصیف کند، (برای آگاهی از عناوین مختلفی که این سنت را توصیف میکند به مقاله “فلسفه اسلامی داریم یا نه؟” سر بزنید) استعمال عنوان فلسفه اسلامی امروزه بسیار رایج شده است.
اگر به وضعیت کنونی فلسفه اسلامی در کشورمان نگاهی بیندازیم میبینیم که همهساله دانشجویان و پژوهشگران بسیاری در این حوزه تحصیل و پژوهش میکنند. همچنین مقالات علمی متعددی در مجلات داخلی و خارجی منتشر میشود.
موانع فهم و مشکلگشایی فلسفه اسلامی
نکته بسیار مهمی که در این جستار بر آن تأکیددارم این است که آیا بااینوجود، فلسفه اسلامی توانسته است پاسخگوی نیازهای ایرانی معاصر باشد.
منظورم از ایرانی معاصر کسی است که در سال 1400 در ایرانی با مختصات فرهنگی – اجتماعی مدرن زندگی میکند.
ایرانی معاصر انسانی است که دغدغههای مدرن دارد، با تنوع فرهنگی و دینی آشنا شده، با فلسفه غرب آشنا است، رسانههای اجتماعی را بهخوبی میشناسد و از آن بهره میبرد و همچنین در حال تجربه همه مشکلات اقتصادی و بیعدالتیهای اجتماعی موجود در کشور ایران است.
آیا فلسفه اسلامی میتواند با چنین ایرانی که در جغرافیای سیاسی دولت – ملت مدرن ایران زندگی میکند ارتباط برقرار کند.
من در این جستار قصد دارم بگویم که سنت فکری موسوم به فلسفه اسلامی نمیتواند پاسخگوی مسائل ایرانی معاصر باشد و ویژگیهایی در این سنت فکری هست که فهم این جریان فکری را برای ایرانی معاصر ناممکن یا حداقل دشوار کرده است.
در ادامه خصیصههایی از جریان فکری فلسفه اسلامی را به شما معرفی میکنم که همچون موانعی برای فهم و مشکلگشایی این سنت در ایران معاصر هستند.
برای اینکه بتوانیم از این سنت فکری در زمانه کنونی خود بهره ببریم باید به این موانع خوب فکر کنیم و اگر ممکن باشد بتوانیم راهکارهای مناسب برای رفع این موانع پیشنهاد دهیم تا فهم و مشکلگشایی این جریان فکری در ایران معاصر ممکن شود.
باید توجه داشت که برخی از موانع برخاسته از ذات و زمانه تاریخی این جریان فکری است و شاید تطبیق آن با دنیای کنونی ناممکن باشد.
برویم با این موانع آشنا شویم.
1. نقش زبان و مفاهیم
جریان فکری فلسفه اسلامی به خاطر رعایت آداب علمی زمانه خود در قالب زبان عربی شکلگرفته است.
هرچند رسالههای فارسی هم از شخصیتهای مهم فکری این سنت موجود است ولی اکثر آثار مهم در این حوزه دانش به زبان عربی است.
این حجاب زبانی فهم این سنت را برای ایرانی معاصر دشوار میکند. ترجمههای موجود در این حوزه، برای رفع این مانع تلاش میکنند.
توجه به تنوع مفاهیم هم در این سنت ضروری است. مفاهیم در این جریان فکری با دقت خاصی بهکاربرده میشود و عدم آگاهی از ظرافتهای معانی واژگان فلسفه اسلامی ما را در فهم آن دچار مشکل میکند.
برای مثال توجه به تفاوتهای مفهومی وجود ربطی و رابطی، مفهوم وجود و حقیقت وجود، انواع حمل، تمایز ذاتی برهان و ذاتی باب کلیات و موارد بسیار دیگر همگی برای فهم مناسب این جریان فکری ضروری است.
2. نخبهگرایی موجود در فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی همچون سنت فلسفی موجود در قرونوسطی یک جریان نخبهگرا است و مخاطبان اندیشمندان حوزه فلسفه اسلامی عامه مردم نیستند.
متفکران این حوزه برای اهلفن و با زبان تخصصی مینویسند و با قصد قبلی تلاش میکنند تا فهم این سنت فقط برای اهالی فن ممکن باشد.
آثار موجود در این سنت فکری با زبان و لحن تخصصی برای اهالی انگشتشمار علمی آن زمانه نوشتهشده و پیشفرض این بوده لزومی برای یادگیری این معرفت از سوی عامه مردم وجود ندارد و احتمالاً با فراگیری آن دچار مشکل خواهند شد.
این زبان فنی و پیشفرض نخبه گرایانه، فهم این سنت را در ایران معاصر دشوار کرده است.
3. انسجام فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی یک سنت فکری بهشدت منسجم است. منظورم از انسجام این است که همه اجزای نظام ساختاری فلسفه اسلامی درهمتنیده است و شما برای فراگیری هر بخشی از این سنت فکری باید با کل ساختار آشنا شوید.
بهطورکلی اگر بخواهیم موضوعات اساسی در این سنت فکری را معرفی کنیم میتوانیم به مباحث هستیشناسی عام، الهیات به معنی اخص و نفس شناسی و مبدأ و معاد اشارهکنیم.
همه این موضوعات در نظمی ساختارند به هم وابسته هستند و برای اینکه شما بتوانید از هر بخشی شناخت پیدا کنید باید کل نظام منسجم را بشناسید.
برای مثال اگر شما در این نظام فکری بخواهید با حرکت جوهری آشنا شوید فهم آن بدون حرکت اشتدادی، تشکیک در وجود و اصالت وجود که مباحث هستی شناسانه هستند ناممکن است.
انسجام این سنت مانند قطعات جورچینی است که برای شناخت هر قطعه از آن باید تصویر کاملی از جورچین داشته باشید.
این انسجام برای جریان فکری فلسفه اسلامی یک نقطه قوت است اما همین نقطه قوت، نوآموز فلسفه اسلامی را دچار مشکل میکند.
4. پیشفرضهای ابطالشده
جریان فلسفه اسلامی بهشدت از فضای فکری زمانه خود تأثیر پذیرفته است و بنیانهای آن مبتنی برجهان شناسی و علم نفس ارسطویی و جریان افلوطینی است.
بهطور مثال بحث نفوس فلکی در کنار نفوس گیاهی، حیوانی و انسانی مبتنی بر هیئت بطلمیوسی و جهانشناسی ارسطویی است.
همینطور بحث عقول دهگانه، سلسلهمراتب عقول طولیه همگی بر بنیانهای هستی شناسانه جریان افلوطینی شکلگرفته است.
مهمترین از همه این موارد بنیان یافتن این جریان فکری مبتنی بر متافیزیک ارسطویی است.
ایرانی معاصر ندای غفلت از وجود هیدگر را شنیده و میداند که چگونه هیدگر ، متافیزیک ارسطویی و نگاه اونتیک او را نقد کرد و ما را به خود هستی (نگاه انتولوژیک) و نه هستی هستندگان توجه داد.
فلسفه اسلامی هم که مبتنی بر متافیزیک ارسطویی است امروز در تلقی ایرانی معاصر جزئی از تاریخ غفلت وجود دیده میشود و با غفلت از امکانات دازاین، درگیر نهیلیسم وجودی است.
با زیر سؤال رفتن بنیانها و پیشفرضهای فلسفه اسلامی در دنیای امروز، همدلی و فهم این جریان فکری برای ما دشوار شده است.
5. محدودیتهای موضوعی و روشی
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر فهم فلسفه اسلامی در دنیای معاصر محدودیتهای موضوعی و روشی این جریان فکری است.
با چرخش زبانی در فلسفه معاصر امروزه فلسفه زبان، معرفتشناسی، فهم هرمنوتیکی، نقادی قدرت و سیاست، فلسفه ذهن، آگاهی، فلسفه تکنولوژی موضوعات موردتوجه ما هستند و سنت فلسفه اسلامی کاملاً از چنین دغدغههایی تهی است.
به نظر میرسد اگر بخواهد این سنت ادامه حیات بدهد حتماً اندیشمندان معاصر فلسفه اسلامی باید در قبال چنین دغدغههایی پاسخگو باشند.
در روش هم فلسفه اسلامی بسیار محدود است. امروزه فلسفه از یقین دستشسته و به دنبال ارائه براهین احتمالاتی و تجمعی است.
اندیشمندان معاصر فلسفه اسلامی باید در کنار براهین قیاسی که ارائه میدهند از برهانهای احتمالاتی و استقرایی هم استفاده کنند تا فهم و مشکلگشایی این سنت در زمانه ما ممکن شود.
مقاله خوبی و مفیدی بود
اما به نظر من فلسفه اسلامی میتونه به مشکلات امروز فلسفی بشر کمک کنه فقط باید مدرن بشه چون ما در مدرنیته قرار داریم چه بخوایم چه نخوایم امیدوارم همچین اتفاقی بیفته
بله ، همینطوره ، باید در پیش فرض ها حتما اصلاحات صورت بگیره
با سلام ضمن ارزوی سلامتی ، انچه که توسط مدرس مرقوم گریده بهترین روش تفهیم بکار رفته برای علاقمندان به پژوهش ریشه مفهومی بطور شیرین بیان و مشخص شده است که صمیمانه اینحانب تقدیر وتشکر می نمایم
نظر لطف شماست