روایت تاریخ فلسفه غرب-قسمت اول

پیشافلسفه، چه خبر بود؟

برای فهم روایتی فکری-تفسیری-تاریخی با عنوان تاریخ فلسفه غرب، باید نخست نگاهی انداخت به آنچه که می‌توان آن‌را پیشافلسفه نامید.

باید دید که پیش از اختراع مفهومی با عنوان فلسفه و توصیف فعالیت افرادی با این عنوان، در جهان باستان چه می‌گذشت. شناخت جهان پیشافلسفه، ما را قادر می‌سازد تا به‌روشنی ببینیم که چه تغییری در جهان باستان در گذار به فلسفه رخ داد. با سرک کشیدن به جهان پیشافلسفه می‌توان دو سنت فکری مهم را آفتابی کرد.

این دو سنت را می‌توان میتوس(mythos) و سوفوس(sophos) نامید

میتوس(اسطوره)

نوعی سنت بیانی خرد یا کلان (حال شفاهی یا مکتوب) که وظیفه تبیین (به‌معنای توضیح و فهم‌پذیر کردن) جهان و رویدادهای رخ داده در آن را برعهده دارد. در این سنت فکری، شیوه‌های بیانی با کمک روایتی از فعالیت خدایان و قهرمانان، پدیدارها و رویدادهای جهان را تبیین می‌کند.

از کاربردهای دیگر میتوس می‌توان به اقناع انسان‌ها، توجیه مشروعیت قدرت سیاسی یا روادانستن یک کنش سیاسی و جمعی مثل جنگ، صلح، … و هویت یابی و حس مشارکت و همکاری، در قائلان به یک میتوس مشترک اشاره کرد. میتوس یونانی از روایت نبرد یونان با تروا تا فراز و فرود دوازده المپ‌نشین، میل دانستن و فهم انسان یونانی را پاسخگو بود.

سوفوس(خردمند)

سوفوس(Sophos) و جمع آن (Sophoi) اشاره به فرد یا افراد توانمند و ماهر دارد. افرادی که برخوردار از سوفیا(Sophia) هستند، بدین معنا که توانایی‌های خارق‌العاده و تحسین‌برانگیز در انجام امور دارند.

تمدن‌های مختلف در شرق مدینه‌ترانه از جمله اقوام سامی، بابلی، آرامی، مصری و … ماحصل نکته‌ها و پند‌های این افراد را جمع‌آوری می‌کردند و نتیجه کار به‌عنوان ادبیات خردمندانه، سوفیامحور(wisdom Literature) ضبط و نگهداری می‌شد.

در یونان باستان، هفت نفر به برخورداری از سوفیا شهره بودند و با عنوان حکما شناخته می‌شدند. یکی از این حکمای هفت‌گانه، تالس میلتوسی (Thales of Miletus) بود. تالس برخوردار از سوفیا بود، زیرا توانایی‌های خارق‌العاده ای داشت.

تالس با آگاهی از ادبیات سوفیامحور بابلی، خورشیدگرفتگی سال ۵۸۵ پیش از میلاد را پیش‌بینی کرد، با برخورداری از خرد خود، یونانیان را برای ایستادگی در برابر ایران سازماندهی کرد، همچنین با خرد اقتصادی خود از بازار زیتون پول هنگفتی به جیب زد و با تاثیر از سوفیای مصری، در هندسه و ریاضیات چیره‌دست بود‌

میتوس و سوفوس سنت‌های فکری غالب جهان پیشافلسفه بود که کم‌کم سروکله فلسفه پیدا شد

آنچه در قسمت بعدی روایت تاریخ فلسفه غرب خواهید خواند:

در قسمت بعدی خواهید دید که با فلسفی شدن دنیای ما چه بر سر میتوس و سوفوس آمد

برای مطالعه قسمت دوم این‌جا کلیک کنید

دیدگاه‌ خود را بنویسید