در این مقاله قصد دارم ایمان گرایی و انواع آن را به شما معرفی کنم.
اولازهمه باید به این نکته توجه کنیم که ایمان گرایی موضعی فلسفی است که بهعنوان یک نوع نظریه توجیه مدنظر قرار میگیرد.
در مقابل جریان ایمان گرایی ما با رویکرد دلیل گرایی مواجه هستیم که سروکله آن از عصر روشنگری پیدا شد.
در سال 1877 فیلسوف انگلیسی ویلیام جیمز کلیفورد اصلی را مطرح کرد با این عنوان که همواره، همهجا و برای همهکس باور به امری بر مبنای قرینه ناکافی نادرست است.
درواقع کلیفورد معتقد بود که اگر باوری را بدون دلیل کافی بپذیریم کاری غیراخلاقی انجام دادهایم.
دلیلگرایی
الزام ما به همراهی باور با دلیل، جریانی را به نام دلیلگرایی در فلسفه به وجود آورد که معتقد بود ما فقط باوری را میتوانیم قبول کنیم که همراه با دلیل کافی باشد.
وقتی پای دلیلگراها به حوزه باورهای دینی باز شد کار خیلی جدی شد.
از نگاه آنها یک باورمند دینی نباید باورهایش را بدون دلیل کافی بپذیرد و ازاینرو هر باور دینی که برایش دلیل نداشته باشد را باید از منظومه فکری خودش خارج کرد.
دلیل گراها با دو پیشفرض مهم وارد جریان معرفتشناسی دینی شدند.
یکی اینکه آنها معتقد بودند ایجاد باور، حفظ و نگهداری آن و دست کشیدن از باورها تحت کنترل ارادی ماست و همچنین ما باید برای همه باورهایمان دلیل کافی داشته باشیم.
ایمان گراها در مقابل چنین جریانی در معرفتشناسی دینی ابراز وجود کردند.
ایمان گراها معتقد بودند که ما از نظر اخلاقی مجاز هستیم که در شرایط خاص یا موضوعات خاص مخاطره اعتقادی کنیم.
مخاطره اعتقادی بدین معناست که میتوان در شرایط و وضعیتی مشخص خطر پذیرش یک باور بدون دلیل را پذیرفت. به عبارت روشنتر گاهی میتوان با قبول خطر معرفتی، فراتر از قرائن و شواهد باوری را پذیرفت.
ایمان گراها برحسب اینکه چه شرایطی و در چه حوزههایی میتوان مخاطره اعتقادی کرد باهم همنظر نیستند ولی میتوان فصل مشترک همه ایمان گراها را پذیرفتن مخاطره اعتقادی دانست.
من در ادامه این مقاله شما را با انواع ایمان گراها آشنا خواهم کرد.
اما پیش از آن باید به نکته مهمی توجه کنیم. ایمانگراها وقتی دلایل کافی برای پذیرفتن یک باور را ندارند، مخاطره خود را با گرایشهای ذهنی متفاوتی از باور همچون ایمان، امید یا توکل طی میکنند.
آنها تلقیهای مختلفی از ایمان دارند و بر اساس نگاه و مدلی که از ایمان دارند مخاطره اعتقادی خود را انجام میدهند و در نبود باور جایش را با ایمان، امید یا توکل پر میکنند.
اینکه ایمانگراها چه نگاهی به چنین مفاهیمی دارند موضوع بحث این مقاله نیست ولی بههرحال در مخاطره اعتقادی خود در نبود باور، جایش را با مفاهیم دیگر پر میکنند.
حال برویم با انواع ایمانگراها آشنا شویم.
انواع ایمانگراها
ایمان گراها را میتوان در دو دسته کلی قرار داد.
یک دسته از ایمانگراها بهطورکلی هیچ دغدغه معرفتی ندارند و حتی اگر دلایل علیه باور هم باشد و قاطعانه موضع موجه، ناباوری باشد باز مخاطره اعتقادی خود را انجام میدهند.
دسته دیگر دغدغه معرفتی دارند ولی در شرایطی خاص که با نبود دلایل مواجه هستیم مخاطره میکنند ولی اگر دلایل کاملاً خلاف باوری باشد دیگر به خود اجازه نمیدهند تا مخاطره کنند.
مخاطره اعتقادی ضد دلایل
همانطور که دیدید دسته اول از ایمانگراها کاری با ملاحظات معرفتی ندارند و حتی نگاه معرفتی در حوزه باورهای دینی را مناسب نمیدانند.
آنها معتقدند باورمند دینی که ملاحظات معرفتی را رعایت کند و خود را درگیر استدلال و دلایل کند نمیتواند رابطه شورمندانه و سرسپارانه در دین را تجربه کند.
بهعبارتدیگر کسی که خدایش وابسته به دلیل و شواهد باشد شور و حرارت دینیاش کم میشود.
در این تلقی حتی اگر دلایل علیه وجود خدا باشد، فرد معتقد میتواند بدون ملاحظه ساحت معرفتی، مخاطره اعتقادی کند و کاملاً برخلاف دلایل، به وجود خدا ایمان داشته باشد.
مخاطره اعتقادی با ارزیابی معرفتی
دسته دوم اما برخلاف گروه قبلی دغدغه معرفتی دارند و بهعبارتدیگر آنها اولازهمه دلیلگرا هستند ولی به خاطر برخی شرایط وقتی نمیتوانند با ارزیابی معرفتی به نتیجه برسند مخاطره اعتقادی میکنند
اما چه میشود که این گروه با توجه به اینکه دغدغه معرفتی دارند مخاطره اعتقادی انجام میدهند؟
دسته دوم برحسب اینکه چه عواملی باعث میشود که آنها پس از ارزیابی معرفتی دست به مخاطره بزنند به دو زیرشاخه مخاطره اعتقادی به خاطر ایهام معرفتی و مخاطره اعتقادی به خاطر شکاکیت تقسیم میشوند.
مخاطره اعتقادی به خاطر ایهام معرفتی
در این زیرشاخه ایمانگراها معتقد هستند که در ساحت باورهای دینی برای مثال باور به اینکه خدا وجود دارد، پس از ارزیابی معرفتی ما دچار ایهام معرفتی میشویم.
به عبارت روشن تر دلایل موجود و در دسترس ما میتواند به یکسان به نفع و علیه گزاره خدا وجود دارد تفسیر شود.
در این شرایط ما با ایهام معرفتی مواجه شدهایم و گزارههای مثل خدا وجود دارد با دلایل موجود میتواند هم اثبات و هم نقض شود.
در این موضوع خاص وقتیکه ما دچار ایهام معرفتی هستیم تصمیمگیری به نفع یا علیه این گزاره از منظر معرفتی غیرممکن میشود.
ناتصمیمی در حوزه باورهای دینی در ساحت معرفتی باعث میشود که ایمانگراها دست به مخاطره اعتقادی بزنند.
مخاطره اعتقادی به خاطر شکاکیت
این دسته از ایمانگراها معتقدند که ما در گزاره خدا وجود دارد دچار ایهام معرفتی نیستیم بلکه شواهد موجود از جهت ناکافی بودن نمیتواند هیچ طرف ایجابی و سلبی گزاره مدنظر را توجیه کند.
درواقع ما با ارزیابی معرفتی نمیتوانیم با قطعیت بگوییم که خدا وجود دارد یا ندارد و ازاینرو بهترین واکنش در قبال گزاره خدا وجود دارد شکاکیت است.
هر دو زیر گروه ایمانگراهای قائل به ارزیابی معرفتی، میتوانند در موضع ایهام معرفتی و شکاکیت باقی بمانند و دست به قضاوت در مورد گزاره وجود خدا نزنند.
اما ایمان گراها معتقد هستند که چون چنین گزارههایی برای زندگی ما حائز اهمیت و سرنوشتساز است ما نمیتوانیم پس از ناامیدی در تصمیمگیری معرفتی آن را رها کنیم.
برای همین در چنین وضعیت خاص و مشخصی و پس از ناکامی در ارزیابی معرفتی، ایمان گراهای این گروه بقیه راه را با ایمان طی میکنند و در چنین شرایطی خود را مجاز میدانند که به خاطر ایهام معرفتی و کمبود دلایل موجه کننده، مخاطره اعتقادی کنند.
اینچنین ایمان گراها چه برایشان ملاحظات معرفتی قابلتوجه باشد چه نباشد معتقدند که میتوان در شرایط خاص بهطور مشخص در حوزه باورهای دینی، مخاطره اعتقادی کنند و باورهای دینی را بدون داشتن دلایل کافی و موجه کننده بپذیرند.
ممنون از مطلب مختصر و مفیدتون.. 👌
ممنونم از نظر لطفتون