آشنایی با اصناف دینورزی
در این جستار قصد دارم شما را با انواع شیوههای دینورزی آشنا کنم. زمانی که یک فرد را دیندار مینامیم، ساحتهای مختلفی از ذهن او از جمله ساحت شناختی، احساسی-عاطفی و کنشی او درگیر و مشغول به دین میشود.
وابسته به اینکه یک دیندار چه ساحاتی از ذهن خود را معطوف به دین میسازد میتوان از انواع دینداری صحبت کرد.
پیش از اینکه با انواع مدلهای دینداری آشنا شویم لازم است به سه نکته مهم توجه کنیم.
(1) دستهبندی انواع مدلهای دینداری یک دستهبندی توصیفی و نه ارزشگذارانه است. بدین معنا که این دستهبندیها ناظر به تنوع مدلهایی از دین است که در بین دینداران مشاهدهشده و ارزیابی ارزشگذارانه نیست، بدین معنا که مدل خاصی از دینداری تقدم ارزشی نسبت به مدلهای دیگر داشته باشد.
(2) این تقسیم یندی حصر عقلی نیست و فقط ناظر به انواع مشاهدهشده انجام شده و با استقرا بهدستآمده است.
(3) هرکدام از این مدلهای دینورزی، تلقیهای خاصی از ارزشمندی دین و اهداف آن دارند و همچنین تصویر مشخصی از خداوند و پیامبر ارائه میدهند.
حال با توجه به این سه نکته مهم، زمان آن فرارسیده که با چهار مدل مختلف دینورزی آشنا شویم.
1. دینورزی معیشت اندیش (مقلدانه)
این مدل از دینورزی بین عامه دینداران مشاهده میشود و میتوان با صفاتی مثل دین ورزی تعبدی، فرا تاریخی، مناسکی و روحانی محور آن را نامید.
در این دین ورزی گزارههای دینی جزمهایی هستند که مؤمن با تعبد به متن یا شخصی که برخوردار از اتوریته دینی است، آنها را میپذیرد.
روحانی نقش مهمی در این مدل از دین ورزی دارد زیرا تفسیر فرا تاریخی از دین را او ارائه میدهد و همچنین مناسک و آیین محور بودن باعث میشود که نهادی برای برپایی این آیینها و مناسک موردنیاز باشد.
دین معیشت اندیش پاسخگوی نیازها و آرزوهای شخصی مؤمنان است و تصور از خداوند برآوردهکننده احتیاجات روزمره دینداران است.
پیامبر و امام هم نقش واسطه در این مدل دارند. در دین معیشت اندیش ساحات عاطفی و عملی حائز اهمیت هستند و دین فرصتی است تا زندگی شخصی ما را بهبود بخشد.
2. دینورزی مصلحتاندیش (مسئولانه)
در مقابل دین ورزی پیشین که نیازهای شخصی را پاسخگو بود، دین مصلحتاندیش، دین را برای آبادی دنیا و برآوردن مصلحتهای دنیوی و مصالح خفی اخروی میخواهد.
دین مصلحتاندیش را میتوان در دو دسته اساسی قرار دارد. یک دسته مصلحتاندیشان دنیوی هستند که دین را برای اصلاح امور دنیا میخواهند.در این تلقی با رعایت قوانین دینی و شرعی میتوان زندگی بهتری را تجربه کرد.
در این تلقی خداوند قانونگذاری ناظر و مسئول است که برای بهبود وضعیت دنیوی ما قوانین و سنتهایی را برپا داشته است. پیامبر هم در این تلقی سیاستمداری مدبر و برنامهریز است که با اجرای قوانین الهی، زیست ما را در جهان تسهیل میکند.
دسته دوم مصلحتاندیشان اخروی هستند. این دسته معتقدند شاید نتوان فواید دنیوی دین را نشان داد ولی با توجه به اثرات و مصلحتهای خفی که در قوانین دینی است، این قوانین و سنن میتوانند سعادت در زندگی اخروی را تضمین کنند.
در دین مصلحتاندیش فقه بسیار حائز اهمیت است و ابعاد سیاسی و اجتماعی دین موردتوجه قرار میگیرد. در این شیوه دین ورزی ساحت کنشی و عقل عملی مشغول دین میشود.
3. دینورزی معرفت اندیش (محققانه)
سومین مدل دین ورزی، شیوه معرفت اندیشانه است. دین معرفت اندیشانه، حقیقتطلب است و نوعی دینداری کلامی – فلسفی است.
در این شیوه دینداری، ارزشمندی دین به گزارههای ناظر به حقیقت دین است و این گزارهها ارزش معرفتی دارند.
در مدل معرفت اندیش عقل نظری و عملی دیندار مشغول دین میشود و هر گزارهای ناظر به خداوند موضوعی است برای فهم بیشتر خداوند و یافتن اینکه آیا وجود خداوند صادق هست یا نه.
حقیقتطلبی در این دینداری باعث میشود که هر گزاره دینی موضوعی برای پژوهش و تحقیق باشد.
در این دینداری پیامبر هم فیلسوف-معلمی است که برخوردار از قرائت مشخصی از دین است و فهم خود از دین را در اختیار ما قرار میدهد.
این شیوه دینداری چون حقیقتطلب است بسیار به معرفتهای برون دینی توجه دارد و برخوردار از این حساسیت است که معرفت دینی با معارف غیردینی دچار تضاد نشود.
4. دینورزی تجربت اندیش (عارفانه)
چهارمین و آخرینمدل دین ورزی دینداری تجربت اندیش است. این دینداری را میتوان با مفاهیمی چون دین کشفی، یقینی، وصالی و رازآلود توصیف کرد.
این مدل دینداری ارزشمند است چون مؤمن مثل عاشقی است که از معشوق خود دورافتاده و با کمک دین وصال را تجربه میکند.
در این تلقی خداوند معشوق است و پیامبر مراد که همچون مردی باطنی و عارف پیشه مراتب قرب و وصال را پیش میرود. در این دینداری ساحات عاطفی و شهودی درگیر میشود و اموری همچون وحدت، رهایی، شادی تجربه میشود.
شما کدامیک از این مدلها را تجربه کردهاید؟
آیین در آیینه، سروش دباغ، نشر صراط
نکته بسیار دارای اهمیتی است. توجه یه این تقسیم بندی می تواند ریشه بسیاری از مشکلات ما را مشخص کند. توجه به اینکه فرد می تواند در عین پایبندی به دین داری مثلا مصلحت اندیشانه یک دین دار محقق نیز باشد. به نظر من امثال شیخ انصاری در عین پایبندی به دین داری محققانه عالم و دین دار مصلحت اندیش محسوب می شوند. سخن در اینجا بسیار است و نکته دقیق
چیزی که ما در جامعه میبینیم اینه که بیشتر مردم دینورزی نوع اوّل را دارند؛ یعنی دینورزی معیشتاندیش(مقلدانه). فقط تقلید میکنند و به هیچوجه عقلشون رو به کار نمیاندازند تا بفهمند این اعمال و مناسک و کارهایی که انجام میدهند تا چه حد درست یا نادرسته!
کلاً دین یک چیز غیرعقلانی است و هر نوع دینورزی هم از اساس غلط هست. هیچ دینی با هیچ کدوم از اصول عقلانی سازگار نیست. دین مثل یک سم هست. مثل یک افیون هست تا عقل انسان را زایل کنه. انسان به دین هیچ نیازی نداره. البته بحث خدا و دین از هم جداست؛ یعنی ممکنه یک نفر بگوید که به هیچ دینی اعتقاد ندارد اما همزمان به نوعی به وجود خدا اعتقاد داشته باشه. چنین فردی قابل احترامه، ولی اگر بگوید که خدا چنین گفته و بخواهد دین درست کند، دیگر قابل احترام نیست.
لطفا دلایلتان رو هم بفرمایید، با تشکر
درود
سلام، ممنون میشم درینباره یکسری منبع ذکر کنید.