پس از شناخت هدف ، مسئله و دیدگاه ، در این پست با چهارمین مولفه سازنده تفکر یعنی انگاشته یا مفروضات آشنا می شویم .
همچنین از منشاء و استانداردهای حاکم بر آن شناخت پیدا می کنیم.
حتماً با این عبارت آشنا هستید. حق همیشگی مشتری از شعارها و اصولی است که بسیاری از کسبوکارها جهت اعتمادسازی مشتریان از آن استفاده میکنند.
از منظری دیگر هر بار شما از یک کالا رضایت نداشته باشید، میتوانید با بهرهگیری از این شعار، کالای معیوب را به فروشنده پس دهید.
این عبارت آنقدر در محیط کسبوکار و خدمات رایج است که امروزه همچون یک انگاشته در ذهن خریداران نقش بسته است.
در واقع هر خریداری درستی این جمله را پذیرفته و شکی در درستی این سخن ندارد.
حال فرض کنید شما کالایی را خریدهاید و پس از خرید متوجه میشوید که معیوب است. اینک براساس اصلی که آن را مسلم در نظر گرفتهاید به فروشنده مراجعه میکنید و خواستار تعویض کالای معیوب را دارید
ولی برخلاف تصور شما فروشنده نهتنها حقی برای شما بهعنوان مشتری قائل نیست بلکه معتقد است جنس فروختهشده، پس گرفته نمیشود.
انگار برخلاف شما که عبارت حق همیشگی مشتری را همچون انگاشته پذیرفتهاید، فروشنده عدم تعویض کالای فروختهشده را به عنوان گزارهای صادق در نظر گرفته و جزئی از انگاشتههای خود قرار داده است.
همیشه پای انگاشته در میان است
در هر حوزهای یک سری از انگاشتهها وجود دارد که افراد آنها را صادق در نظر میگیرند و معمولاً آن را ارزیابی نمیکنند.
برای نمونه در دنیای کسبوکار حق همیشه با مشتری است به عنوان انگاشته پذیرفتهشده است یا در بازی شطرنج حرکات خاص مهرهها، انگاشتههای مشترک میان شطرنجبازان است.
در یک بازی شطرنج دو طرف حرکت اِل (L) مانند مهره اسب یا حرکت قطری مهره فیل را به عنوان انگاشته پذیرفتهاند و باوجوداین انگاشته مشترک وارد بازی شطرنج میشوند.
هیچکدام از آنها پیش از بازی، قوانین حرکت مهرهها را با یکدیگر وارسی نمیکنند چون به طور معمول هرکسی که با شطرنج آشنایی داشته باشد، همه قوانین حرکت مهرهها را بهصورت انگاشته از پیش پذیرفته است.
انگاشتهها یا گزارههایی که ما از پیش آنها رو مسلم در نظر میگیریم نهتنها در کسبوکار یا در بازی شطرنج، بلکه همهجا حاضر هستند.
برای مثال اگر مهمانی به خانه شما بیاید و تا ساعت 7 یا 8 شب بماند، انگاشته این است که باید فکری برای شام کنید و یا اگر در یک خرید ساده، فروشنده به شما گفت قابل شما را ندارد، انگاشته این است که او با شما دارد تعارف میکند و هر چه سریعتر باید مبلغ کالا را حساب کنید.
حتی ما انگاشتههای دسته جمعی و ملی داریم، برای مثال در چهارشنبه پایان سال انگاشته این است که شب پر سروصدایی در انتظار شماست یا در ایام عید انگاشته این است که عیدی خواهید گرفت و در روزهای پایانی ماه انگاشته این است که یارانه در انتظار شماست.
همه این انگاشتهها برخاسته از تجربیات و مشاهدههایی است که ما در زیستمان در جامعه کسب کردهایم.
انگاشته معمولاً مورد بررسی قرار نمیگیرد و به عنوان اصول مسلم بین افراد جامعه در نظر گرفته میشود؛ اما متفکران حرفهای چنین برخوردی با انگاشتهها نمیکنند .
انگاشته های خود را بررسی کنید
گاهی ما از تأثیر انگاشتهها در زندگی ناآگاه هستیم و آنها بهصورت ناخودآگاه در تصمیمگیری و رفتار ما تأثیرگذار هستند.
فرض کنید اگر انگاشته ما ناموجه باشد چه تأثیرات مخربی در رفتار ما خواهد داشت. انگاشتههای ناموجه برخلاف اینکه ما آنها را درست در نظر گرفتهایم، در واقع نادرست هستند یا دستکم برای افراد زیادی چالشبرانگیز هستند.
چنین انگاشتههایی با تأثیر ناخودآگاه خودشان تصویر واقعیت را برای ما دچار اعوجاج و انحراف میکنند و دسترسی به واقعیت را ناممکن یا دشوار میسازند.
برای همین اندیشمندان حرفهای در وهله نخست تلاش میکنند انگاشتهها خود را به سطح آگاهانه بیاورند و در مرحله بعد موجه بودن آن را مورد بررسی قرار دهند.
برای هدف اول، آنها بهطور شفاف و واضح انگاشته خود را بیان میکنند تا بهخوبی آن را درک کنند و تصویر روشنی از آن داشته باشند.
این کار باعث میشود که انگاشته از ناآگاهانه بودن به سطح آگاهی فرد وارد شود و همچنین در هدف دوم برای توجیه انگاشتهها اقدام میکنند.
برای این کار باید منشا انگاشته را بررسی کرد. باید دید چه تجاربی، مشاهداتی یا حقایقی باعث شده که ما انگاشته خاصی را بپذیریم.
یک مثال
بیایید با یک مثال با موجه سازی انگاشته آشنا شویم.
فرض کنید شما معلم هستید و دانشآموزی دیرتر از زمان معینشده وارد کلاس میشود.
در این جا شما با انگاشتههای خود در مورد دانشآموز که تأخیر داشته تصمیمگیری خواهید کرد.
اگر انگاشته شما این باشد که به طور معمول دانشآموزان بازیگوش هستند و نظم را رعایت نمیکنند احتمالاً از ورود دیرهنگام دانشآموز به کلاس جلوگیری میکنید.
ولی اگر انگاشته شما این باشد که دانش آموزان مقید به زمان هستند و در هنگام دیر آمدن حتماً دلیل موجه دارند؛ در این وضعیت بهاحتمال زیاد شما علت تأخیر را از او خواهید پرسید.
همانطور که شاهد بودید با انگاشتههای مختلف، شما در قبال دیرکردن دانشآموز رفتارهای متفاوتی از خود نشان دادید.
انگاشته ها از کجا می آیند ؟
حال برای اینکه بفهمیم کدامیک از این انگاشتهها موجه هستند باید به منشا آنها نظر کنیم.
ما انگاشتههایمان از سه منبع حقایق، تجربیات و مشاهدات حاصل میشود.
برای مثال معلمی که درگذشته شاهد بی نظمی دانش آموزان بوده یا مشاهداتش نشان میدهد که معمولاً دانش آموزان در مورد رعایت زمان کلاس سهلانگار هستند، انگاشته نخست را خواهد داشت و شاید اصلاً به این انگاشتهاش آگاهی هم نداشته باشد و در لحظه تصمیم بگیرد که دانشآموز را به کلاس راه ندهد.
ازاینجهت شما در نقش معلم، اول باید نسبت به انگاشته خودآگاه شوید. برای این کار به طور شفاف به خود بگویید که چه انگاشتهای دارید و در گام دیگر تجارب و مشاهدات خود را ارزیابی کنید.
از خود بپرسید آیا موجه است تجربه خاص خود را به همه دانش آموزان تعمیم دهم یا مشاهدات شما بهراستی بهاندازه بایسته بینظم بودن دانش آموزان را نشان میدهد.
این گامها فعالیتی است که متفکران کاردان به طور مستمر انجام میدهند و ازاینرو با انگاشتههای موجه، تصمیمگیری میکنند و در ارزیابی انگاشتههای خود کوشا هستند.
استانداردهای حاکم بر انگاشته
همچنین در کنار وضوح بخشی و موجهسازی ، سازگاری آن را هم ارزیابی کنید.
بیایید بار دیگر با یک مثال استانداردهای لازم بر انگاشته ها را بررسی کنیم.
فرض کنید قرار است به صورت آنلاین محصولی جدید از برند محبوبتان خرید کنید.
وضوح
در گام اول انگاشته خود را به صورت واضح و روشن بیان کنید . برای مثال می توانید بگویید این محصول هم مثل محصولات قبلی برند محبوبم حتما کیفیت بالایی دارد.
موجه سازی
در گام دوم به صورت آگاهانه انگاشته خودتان را موجه و منطقی کنید. ببینید چه تجربیاتی ، مشاهداتی یا حقایقی این انگاشته را برای شما ساخته و چه قرائن و شواهدی از آن حمایت می کند.
سازگاری
در گام نهایی نظرات خریداران دیگر را بررسی کنید. ببینید چه نظرات مثبت یا منفی در مورد این محصول جدید بیان شده و اگر دیدید بخش زیادی از نظرها منفی است به این ناسازگاری بین مشاهدات و انگاشته خودتان حساس شوید و شاید زمان آن رسیده باشد که درآن تجدید نظر کنید.
در مجوع می توان گفت متفکران حرفه ای به صورت آگاهانه انگاشته های خود را درک میکنند و استانداردهای لازم را بر روی آن انجام میدهند و در نتیجه از سهم انگاشته در نتیجه تفکر خود آگاه میشوند.