کنجکاوی فکری: ویژگیهای شخصیتی ضروری برای اهالی فلسفه (قسمت اول)
در مجموعه مقالههایی قصد دارم شما را با ویژگیهای شخصیتی ضروری برای اهالی فلسفه آشنا کنم.
اولین قسمت از این مجموعه مقالهها را به ویژگی شخصیتی کنجکاوی فکری اختصاص دادهام.
با من در این مجموعه پستها همراه باشید تا با ویژگیهای ضروری برای اهالی فلسفه آشنا شویم.
چیستی کنجکاوی فکری
برای اینکه بدانیم کنجکاوی فکری (Intellectual Curiosity ) چه چیزی است اولازهمه بیایید با خود واژه کنجکاوی شروع کنیم.
فرد کنجکاو دوست دارد از همهچیز سر دربیاورد.
برای مثال دوست دارد بداند همسایهاش شغلش چیست و چقدر درآمد دارد یا همسر دوستش که تازه ازدواجکرده قدکوتاه است یا قدبلند و در کل قیافهاش چه شکلی است؛ اما منظور ما از کنجکاوی فکری کنجکاوی در این مسائل نیست.
کنجکاوی فکری ناظر به میل شدید دانستن در ساحت شناختی و معرفتی است.
به عبارت روشنتر فردی که کنجکاوی فکری دارد میل شدید به دانستن در حوزه دانش و علم دارد و پرسش چرایی برای او بسیار جدی است.
معمولاً کنجکاوهای فکری در میان دوستان خود با عباراتی مثل بچه درس خون، دانشجوی همیشگی، کرم کتاب و … شناخته میشوند و علاقه آنها برای سردرآوردن از هر چیزی از کتاب شیمی برادر بزرگتر، سیمکشی خانه تا چگونگی کیک پژی مادر و … مورد تعجب دیگران قرار میگیرد.
- کنجکاوهای فکری معمولاً زمان و انرژی کافی برای جستجو و تحقیق در مورد موضوعات موردعلاقه خود دارند
- آنها همیشه در جستجوی برقراری ارتباط بین مفاهیم و دادهها هستند و نظامها و الگوها را بهخوبی تشخیص میدهند
- آنها برای هر مشکلی به دنبال راهحل هستند و براییشان فرقی ندارد آن مشکل تا چه حد بغرنج یا غیرقابلحل باشد.
- آنها معتقدند یادگیری فرایندی مادامالعمر است و باید همیشه به دنبال آموزش بود.
- آنها کثیر سؤال هستند. همیشه به دنبال این هستند که بدانند چگونه میتوانند شرایط زندگی، تحصیلی یا شغلی خود را ارتقا بدهند
همگی ما از سنین کودکی بهصورت ذاتی کنجکاو هستیم.
کودکان تلاش میکنند جهان اطراف خود را بشناسند و برای همین هر جا بتوانند فضولی میکنند تا بهتر و دقیقتر دنیای پیرامون خود را بشناسند؛ اما این میل دانستن کمکم در مدرسه و دانشگاه و زندگی روزمره سرکوب میشود و مشکلات و معضلات زندگی روزمره اجازه کنجکاوی به ما را نمیدهد.
اما کنجکاوهای فکری به خاطر میل شدیدی که به دانستن و فهم عمیق مسائل دارند مادامالعمر دانش جو هستند و میلی سیریناپذیر به یادگیری دارند.
این عطش دانستن و تحلیل عمیق مسائل برای یک علاقهمند فلسفه بسیار ضروری است.
برای اینکه فردی در دنیای فلسفه موفق شود باید عاشق دانستن باشد، مسائل را عمیق ببیند و از تحلیل سطحی مسائل پرهیز کند.
کنجکاو فکری به خاطر میل و عطش شدید خود برای دانستن به بنیادیترین موضوعات و پرسشها توجه میکند و تا پاسخهای قانعکننده به دست نیاورد دست از کنجکاوی برنمیدارد.
بیحالی فکری در برابر کنجکاوی فکری
کنجکاو فکری دغدغه مند است و همیشه به دنبال فهم و درک موضوعات تازه است اما در مقابل ویژگی شخصیتی کنجکاو فکری ما بیحالی فکری ( Intellectual apathy ) را داریم.
بیحالهای فکری زمان، انرژی، حوصله و دغدغه برای دانستن ندارند و معمولاً بیشتر ترجیح میدهند تا در حوزه تفکر و اندیشه پیرو دیگران باشند و خود را برای دانستن موضوعات بهزحمت نیازند.
موضوعات نو برای آنها ایجاد جذابیت نمیکند و فهم سطحی مسائل برای آنها کفایت میکند.
بیحالهای فکری معمولاً به دنبال راهحلهای ساده، فوری، دمدستی، سهلالوصول هستند و حوصله کلنجار رفتن با موضوعات و مسائل را ندارند.
آنها عاشق این هستند که فردی دیگر مسئلهای را در چند خط برای آنها خلاصه کند تا سریع و فوری مشکلاتشان حل شود.
ازآنجاکه فلسفه ناظر به پرسشهای بنیادی است و نیازمند تأمل و تعمق بسیار است بیحالهای فکری در این حیطه موفق نمیشوند.
آنها حوصله تفکر و فهم عمیق، بررسی همه بدیلهای فکری و نظری را ندارند و نباید انتظار کاوشگری، ژرفاندیشی و عمق کاوی را از آنها داشت.
اگر یادتان باشد گفتم که کنجکاوی از ویژگیهای ذاتی ما انسانها است ولی این بدین معنا نیست که ما نمیتوانیم این قابلیت شخصیتی را در خودمان تقویت کنیم.
کنجکاوی فکری یک مهارت است و ما میتوانیم با تمرین و ممارست این ویژگی شخصیتی را در خودمان تقویت کنیم.
تقویت کنجکاوی فکری
برای اینکه در حوزه دانش و معرفت کنجکاوتر شوید، راهحلهای زیر میتواند به شما کمک کند.
- از عبارت من نمیدانم زیاد استفاده کنید. درست است شاید کمی خجالتآور باشد که شما چیزی را ندانید ولی این اعتراف باعث میشود که همیشه برای دانستن و یادگیری گشوده باشید.
- بهصورت بیپایان سؤال بپرسید. سؤال پرسیدن ما را به جهل خودآگاه میکند و انگیزه لازم برای یافتن پاسخ را در ما ایجاد میکند.
- کاری که دوست دارید را انجام دهید. استمرار در یادگیری و بررسی عمیق و بنیادی مسائل کار، دشواری است و بدون انگیزه و شوق قابل تحقق نیست؛ اما اگر شما به موضوع مشخصی علاقه داشته باشید شوق و انگیزه لازم برای کنجکاوی فکری را در اختیاردارید.
مطلب بسیار مفیدی بود ممنونم
سلامت باشید
❤
بسیار عالی بود تشکر