آشنایی با اجزای تفکر : اطلاعات

آشنایی با اجزای تفکر : اطلاعات

پس از شناخت هدف ، مسئله ، دیدگاه ، انگاشته و مفاهیم در این پست با ششمین مولفه سازنده تفکر یعنی اطلاعات آشنا می شویم.

در حال قدم زدن در پارک هستید. پیرمردی تنها روی نیمکت نشسته و در حال خواندن روزنامه است. به نظر نمی‌رسد روزنامه امروز باشد.

آن سوتر دو پیرزن دارند با صدای آهسته با هم گپ می‌زنند. چشم می‌گردانید، دو کودک در درون حوض پارک در حال آب‌بازی هستند.

گوشتان را تیز می‌کنید، دارند درباره استخر و شنا صحبت می‌کنند. موضوع گفتگویشان ارزش شنیدن ندارد. دختر و پسری گوشه دیگر پارک روی نیمکت نشسته‌اند.

ظاهراً موضوع آن‌ها ارزش شنیدن داشته باشد. کمی به سمت آن‌ها متمایل می‌شوید، کسی به شما تنه می‌زند. پسرکی که هدفون به گوش دارد و در حال دویدن در پارک است با شما برخورد می‌کند.

انگار شما در مسیر حرکت او ایستاده‌اید. ببخشیدی می‌گوید و از کنارتان رد می‌شود.

دوباره به نیمکت نگاه می‌کنید. دختر و پسر رفته‌اند و نیمکت خالی مانده است. شما روی آن می‌نشینید و کمی استراحت می‌کنید.

اطلاعات و انواع آن

ششمین جزء سازنده تفکر اطلاعات است. اطلاعات همه ورودی‌های ذهن ما است.

از غیبت‌ها و صحبت‌های درگوشی تا اخبار رسانه‌ها، کتاب‌هایی که می‌خوانیم، فیلم‌هایی که می‌بینیم، تحلیل‌های یک دوست، تجربیات شخصی ما و همه اتفاقاتی که برای ما طی روز می‌افتد.

شما با یک پیاده‌روی ساده در پارک با سیلی از اطلاعات روبرو می‌شوید و لحظه‌ای که زمان استراحت بیابید، درباره آن‌ها تفکر خواهید کرد.

ما انسان‌ها با جمع‌آوری اطلاعات از دنیای پیرامونمان آگاهی کسب می‌کنیم و رویدادهای جهان بیرون از ذهنمان را فهم می‌کنیم.

با این اطلاعات، استنتاج‌هایی انجام می‌دهیم و نتیجه‌گیری‌هایی به دست می‌آوریم؛ اما تفاوت یک اندیشمند حرفه‌ای با دیگر افراد این است که او نسبت به ورودی ذهن خود حساس است.

او به‌دقت اطلاعات خود را مورد بررسی قرار می‌دهد تا بتواند نتیجه‌گیری مناسبی داشته باشد.

اجازه دهید در این قسمت درباره انواع اطلاعات برایتان بنویسم تا شناخت مناسبی از ورودی‌های جهان ذهنمان به دست آوریم.

فکت‌ها یا حقایق

فکت‌ها یا حقایق گزاره‌هایی هستند که ما آن‌ها را همچون حقایق مطلق و بی قید و شرط در نظر می‌گیریم.

بر سر درستی آن‌ها هیچ اختلاف نظری نداریم. برای نمونه این حقیقت که شما در حال خواندن این متن هستید یک فکت است و بدون قید و شرط صادق است.

گاهی برخی عبارات آن‌قدر تکرار می‌شود که گمان می‌کنید فکت هستند ولی تکرار یا اعتماد به منبع، آن عبارت را فکت نمی‌سازد.

فکت ها بخش مهمی از اطلاعات ما هستند. درستی بی قید و شرط آن‌ها، اعتماد زیادی برای ما ایجاد می‌کند و ما را نسبت به نتایج برآمده از اطلاعات استوارتر می‌سازد.

اگرچه شوربختانه فکت‌ها فراوان نیستند. توجه دارید که هیچ امری را درباره آینده نمی‌توان فکت دانست.

برای نمونه به این گزاره توجه کنید: خورشید فردا هم طلوع خواهد کرد. آیا این گزاره یک فکت است؟

اگرچه بسیار محتمل است که فردا خورشید طلوع کند ولی این گزاره فکت نیست چون بی قید و شرط صادق نیست.ممکن است فردا خورشید منفجر شود یا شهاب سنگی به زمین بخورد و ما دیگر طلوع خورشید را نبینیم. فکت‌ها گزاره‌هایی با احتمال بالا نیستند بلکه صددرصد یقینی هستند.

تجربیات

دومین نوع اطلاعات تجربیات هستند. ما در تجربیات مواجه دست اول از امور داریم.

اگر در هنگامه یک رخداد در محل حضورداشته باشید و خودتان آن رویداد را ببینید، در واقع از آن پیشامد تجربه به دست آورده‌اید و به خاطر اینکه این تجربیات دریافت‌های بی‌واسطه ما هستند، به آن‌ها بیشتر از دیگر اطلاعات اعتماد می‌کنیم.

مشاهدات

سومین نوع اطلاعات مشاهدات هستند که شامل هر آنچه می‌خوانیم یا می‌شنویم می‌شود. مشاهدات بی قید و شرط، درست نیستند و همین‌طور به‌صورت دست اول هم آن‌ها را به دست نیاورده‌ایم.

هنگامی‌که شما از کسی پرسشی می‌پرسید، در بیشتر موارد پاسخ دریافتی از جنس مشاهدات است.

اگر می‌خواهید تمایز میان مشاهدات و فکت ها را متوجه شوید این پرسش را از خود بپرسید؟

آیا این اطلاعات صد درصد و بدون قید و شرط، بدون هیچ اختلاف نظر، صادق هستند؟ اگر پاسخ شما نه بود و همچنین خودتان تجربه‌ای از آن نداشتید، پس بی‌گمان دارید درباره مشاهدات صحبت می‌کنید.

مشاهدات بر خلاف حقایق، احتمال صدق و کذب دارند. حقایق صفر و یکی هستند ولی مشاهدات محتمل هستند و برای رسیدن به صدق یا کذب آن‌ها نیازمند شفافیت و گفتگو هستیم.

انگاشته‌ها

چهارمین نوع اطلاعات انگاشته‌ها هستند. انگاشته‌ها گزاره‌هایی هستند که ما درستی آن‌ها را مسلم در نظر می‌گیریم.

انگاشته معمولاً به گونه شفاف بیان نمی‌شوند ولی صدق آن‌ها از پیش پذیرفته‌شده و مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرند.

برای نمونه در بازی شطرنج هر دو طرف بازی حرکت ال (L) مانند اسب یا حرکت قطری فیل را به‌صورت انگاشته پیش از بازی پذیرفته‌اند و با علم به این انگاشته‌ها وارد بازی می‌شوند.

انگاشته‌های ما از فکت ها، تجرییات و مشاهدات ما می‌آیند و با فراهم کردن تجربیات، مشاهدات و فکت‌های بیشتر، می‌توانیم انگاشته‌های معتبرتری به دست آوریم.

باورها

باورها ارزش‌های بنیادی ما هستند و همه چهار نوع اطلاعات پیشین را از فیلتر باور عبور می‌دهیم.

ارزش‌های بنیادی ما اصولی است که با جدیت پایبند هستیم و در ارزیابی اطلاعات آن‌ها را دخیل می‌کنیم.

ساختار درونی اطلاعات
ساختار درونی اطلاعات
حال بیایید با یک نمونه نگاه بهتری به گونه‌های اطلاعات بیندازیم:

فرض کنید برای فردا صبح قرار کاری مهمی دارید. اخبار شبانگاهی اطلاع می‌دهد که فردا صبح هوا بارانی خواهد بود (مشاهدات)، به این امر هم آگاه هستید که بارندگی منجر به ترافیک می‌شود (فکت)

در دفعات پیش هم که هوا بارانی بوده شما در ترافیک گیرکرده‌اید (تجربیات)، باوجود این داده‌ها شما باور دارید که هر زمان که هوا بارانی باشد شما دیر به سر کارتان خواهید رسید (انگاشته) و سر موقع رسیدن به سر کار برای شما بسیار حائز اهمیت است (باور یا ارزش بنیادی)

ازاین‌رو شما تصمیم می‌گیرید که کمی زودتر از خانه خارج شوید تا سر موقع به محل کار خود برسید.

همه این اطلاعات به ما کمک کرد که تصمیم درستی بگیریم. اندیشمندان حرفه‌ای به شدت نسبت به اطلاعات خود حساس هستند و به‌سادگی هر اطلاعاتی را نمی‌پذیرند.

آن‌ها قابل اعتماد بودن و سازگاری اطلاعات با یکدیگر را بررسی می‌کنند تا ناخواسته براساس اطلاعات غیر معتبر تصمیم نادرست اتخاذ نکنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید